دختری از جنس امیـــد💫

⌞🤍⌝ « برایِ خودت زندگی کن ••! ‌»

دختری از جنس امیـــد💫

⌞🤍⌝ « برایِ خودت زندگی کن ••! ‌»

اگه داری اینو میخونی؛
میخوام بهت بگم که
هیچوقت نباید امیدت و از دست بدی
توی لحظه ای که فکر میکنی به تهش رسیدی
و دیگه نمیتونی ادامه بدی
خدا برات یه معجزه میفرسته🌱
پس لطفا ادامه بده...
چون تو قطعا میتونی به خواسته هات برسی
به قول الهه ی قمشه ای:
«آرزو دلیلِ بر استعداده؛
اگه استعدادشو نداشتی
یا قرار بود بهش نرسی
خدا هیچوقت تو سرت نمیداختش🦋»

بایگانی
  • ۰
  • ۰

1)ضعف در زیرساختهای فرهنگی و وهنری مثلا زیرساختهای ما در حوزه ی سینما و تئاتر به شدت ضعیف است.
 2)عدم وجودِ وحدت نظر و رویه در حوزه ی فرهنگ و هنر. یکی از ضعف های این استان، گیر و گرفتهای اداری برای امور فرهنگی و هنری است.
3)کمبود  آگاهی های فرهنگی و هنری، در کنار کمبود بازار عرضه ی محصولات این حوزه.. الویت مردم بیشتر معیشت هست تا مصرف کالاهای فرهنگی
4)عدم آشنایی و برخورداری از حقوق اولیه در این حوزه... درمقابل صبر و قناعت، خیلی مطالبه گر نیستیم. چون از زمان قدیم صبر و تحمل پیشه کردیم فکر میکنیم همین راه جوابگوی زندگی ما هست.
 5)عدم حمایت شایسته از اهالی فرهنگ و هنر.. ازهنرمندان بانک اطلاعاتی نداریم و کم کم هنرمندان خوب را داریم از دست میدهیم. برخی هنرها منسوخ شده و شناسنام های هم ندارند. در استان اسپانسرهایی که از هنرمندان حمایت کنند تعداد خیلی کمی هستند.

 

  • فرشته صولتی
  • ۰
  • ۰

عکسیکی از بازی هایی که در سال نو ایرانی در سیستان و بلوچستان می توانید ببینید چوب بازی است. در چوب بازی هر بازیکن دو چوب  را دست  میگیرد و بازیکن ها  دایره ای را  تشکیل می دهند و به نوبت هر بازیکنی  به جلو می آید. سازهای که این بازی را همراهی می کنند ساز دهل و سرنا است. در این بازی، بازیکن هایی که  چوب به دست دارند آن ها را بهم می کوبند. ابتدا آهنگ در شروع بازی  ریتم بسیار کندی دارد اما در میان بازی آهنگ ریتم تند تری  پیدا می کند و به اوج خودش می رسد و سرعت حرکات بازیکن ها هم بیشتر می شود.

 بازیکن ها باید با دقت چوب های خود را با حرکات نمایشی به یکدیگر بزنند و هر کدام غفلتی انجام دهند چوب طرف مقابل به بدنشان می خورد. این بازی یکی از آداب و رسوم مردم سیستان و بلوچستان به شمار می رود که در زمان  نوروز  در شهرهای مختلف این استان اجرا می شود و با دیدن آن  می توانید با یکی از فرهنگ های غنی مناطق ایران آشنا  شوید. این بازی براساس توانمندی و دلاوری در دوران های کهن ساخته شده ‌است و سینه به سینه توسط مردم سیستان حفظ شده است.

  • فرشته صولتی
  • ۰
  • ۰

خاطره

شب بود... استرس داشتم، به این فکر میکردم که آیا واقعا تا الان به اندازه ی کافی تلاشم رو کردم یاد وقتایی میفتادم که زمان داشتم اما سمت درسم نمیرفتم چون حوصله نداشتم البته حوصله ام نه درواقع باید بگم چون تنبلی میکردم😁

ساعت تقریبا ده شب بود مدارکم رو اماده کردم و میخواستم بخوابم اما هزارتا فکرجور واجور تو سرم بود

گفتم دعای حدیث کسا رو گوش بدم چون یکی از دعاهای بود که به شدت آرومم میکرد.. هندزفری رو به گوشیم وصل کردم و تو اتاق تاریکی که بود حدیث کسا رو پخش کردم نفهمیدم کی خوابم برد چشامو باز کردم مامانم بود یه نگاه به ساعت انداختم ساعت تقریبا شیش صبح بود صبحونه خوردم و لباسامو پوشیدم مدارک و بطری آب رو برداشتم و رفتم سمت ماشینی که خانوم همسایمون رانندش بود من و دوستام توراه حرف میزدیم یکی میگفت من حس میکنم هیچی بلد نیستم یکی میگف استرس دارم خلاصه رسیدیم به محل آزمون

آره اون روز، روز کنکورم بود راستش عجیب آروم بودم و این حد از آروم بودن برام تعجب آور بود

رفتیم داخل، صندلیامون رو پیدا کردیم نشستم رو صندلی خودم و هنوز هم آروم بودم یکم اینور اونورم رو نگاه کردم یکی میخندید یکی تندتند پاشو میزدزمین، معلوم بود خیلی استرس داره

حیرت کرده بودم از آرامشی که داشتم، آزمون با تموم آرامشم تموم شد، اومدم بیرون سوار همون ماشین شدیم دوستام گفتن چطور بود خندیدم گفتم من اینقد آروم بودم که دنبال این بودم چرا اینقد آرومم خداروشکر آزمون خوب بود 😁

رسیدم خونه و خیلی سبک بودم خیلی راحت بودم... راحت از اینکه تموم شد بالاخره، با همه ی کم خوابیا تموم شد همش وخداروشکر که خوب تموم شد... 

  • فرشته صولتی